خيلي خوشحال مشم بهم سر بزني
منتظر قدمهاي مهربونت هستم
مي خوام برم.....چون حرفام مونده تو گلوم..چون دارم خفه ميشم...ميرم يه جايي كه فقط حرفامو بزنم.......نميوتنم ديگه اينجا بنويسم..وقتي دلم از سنگ شده نمي تونم از عشق حرف بزنم...متنهاي عاشقانه بذارم تو وبلاگم.....نمي تونم تظاهر به محبت كنم وقتي چنين چيزي تو ذاتم نيست...ميرم تا هيچ كي نتونه چيزي بهم بگه.....جايي كه راحت باشم....كسي بهم خرده نگيره...جايي كه بتونم خودم و پيدا كنم......
تخليه كنم.......................!